اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

از آنجا شروع شد که من گفتم:
من اینجا -یعنی توی این فضای مجازی-
بیشتر خودم هستم ..
و شنیدم:
خب خودتان را عوض کنید،
خودی که به درد خدا نخورد، بی خود است ..
گفت خودش را می گوید اما ..
من را می گفت.
و از آن روز این قصه آغاز شده است
و این داستان ادامه دارد ..

(عکس یک دریا بود که دیگر نیست)

 

 فقط باید به ته این به اصطلاح دریا نگاه می کردی تا حس کنی اومدی شمال .. و تموم حس های خوبی که دریا به آدم میده نابود نشه .. یه کم اگه سربه زیر میشدی و جلو پاتو نگاه مینداختی از هرچی شمال و دریا اومدنه پشیمون میشدی و ترجیح میدادی تو همون دود و سرب تهران تفریح و استراحت کنی جای اینکه این پوست هندونه های شناور بسمت ساحل و هر آت و آشغالی که به ذهنتون میرسه رو تماشا کنید ..

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۱/۰۳/۱۹
عین. کاف.

نظرات  (۱)

چقد لاغر شدی !
()

{ منِ خواننده ی سطحی نگر }
نویسنده:
به نکته ی خوبی اشاره کردی تو پرانتز: ))

دیدگاه شما

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی