اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

از آنجا شروع شد که من گفتم:
من اینجا -یعنی توی این فضای مجازی-
بیشتر خودم هستم ..
و شنیدم:
خب خودتان را عوض کنید،
خودی که به درد خدا نخورد، بی خود است ..
گفت خودش را می گوید اما ..
من را می گفت.
و از آن روز این قصه آغاز شده است
و این داستان ادامه دارد ..

شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۲، ۰۴:۴۷ ب.ظ

یکی از ..

روزی که بر آنم داشت این دو جمله را بنویسم زیاد دور نیست..

امّا حال ِ بد ِ این روزهاست که حتّی یادم نمی آورد آنروز چ روزی بود دقیقن؟

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۵/۲۶
عین. کاف.

نظرات  (۲)

اگر من بجای اون ، این حرفتو شنیده بودم  مطمئنا چیز دیگه ای میگفتم...

دلم میخاد بدونم کی تونسته یه روز خوب برات درست کنه و اینکه این روزا چی انقدر ناراحتت کرده؟

راستی میدونی این پستت منو یاد کی انداخت؟

روزی که ته راهروی خابگاه ازت یه سوال پرسیدمو تو برخلاف اصرارم چیز خاصی جواب ندادی بهم...

و من این روزا رفتارم حرفام  منشا گرفته از حرف نگفته اون روزت

نویسنده:

میدونم..

بعضی حرفا گفتنی نیستند .. بعضی حرفا هم با به زبون اومدنشون می میرن ..

بعضی آدما هم حرصتو درمیارن که اینارو نمی فهمن ..

 

دیدگاه شما

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی