اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

از آنجا شروع شد که من گفتم:
من اینجا -یعنی توی این فضای مجازی-
بیشتر خودم هستم ..
و شنیدم:
خب خودتان را عوض کنید،
خودی که به درد خدا نخورد، بی خود است ..
گفت خودش را می گوید اما ..
من را می گفت.
و از آن روز این قصه آغاز شده است
و این داستان ادامه دارد ..

چهارشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۰، ۱۲:۵۳ ب.ظ

نه، جداً ؟!

 

کوتاه و خلاصه بودن خیلی وقت ها تو را راضی تر نگه میدارد تا بنشینی کلی حرف بزنی و هی تایپ کنی و آخرش هم بگویی: چرا دارم اینارو میگم آخه؟ و اتفاقا یشتر به تو فرصت تغییر و انکار یک قسمت دوست نداشتنی از حرف ها و شخصیتت را می دهد ..

اینجوری هاست که ما هی تایپ می کنیم بعد یا همه ش را پاک می کنیم یا ترجیح میدهیم ثبت موقت کنیم تا اینکه همه بفهمند چه روان پریشی داریم ..

بی ربط: بعضی ها لحظه ی اول خیلی خوشگل به نظر می آیند .. جذاب یا مثلا از نظر ظاهری توی ذهنت شاید لایک شوند .. بعد بعضی از همین ها کافی ست اولین برخورد را ازشان ببینی .. یک چیزی توی مایه های همین که کافی ست طرف دهنش را باز کند و چار تا کلمه حرف بزند .. یعنی انقدر این تاثیرگذار است که اگر این دهن بازکردن کار را خراب کند آن تایید ظاهری اولیه ی توی ذهنت خیلی راحت فرو می ریزد و اصلا بعداً هم که طرف را می بینی فقط یاد فلان برخورد می افتی و هیچ ظاهرش دیگر به چشم نمی آید ..

بعد این برعکس هم هست ها .. که خیلی من دوست تر میدارمش .. که یکی نه از روی ظاهرش بلکه بتدریج از روی رفتارش توی ذهنت لایک شود .. مثل خیلی ها که اول سالی به چشم نمی آیند و کم کم رو می شود که عجب! تو کجا بودی تا حالا؟!

 

..

 

اصل مطلب:

مرز روانی بودن

با داشتن رفتارهایی که نیاز به مشورت با روانپزشک یا روانشناس دارد کجاست دقیقاً؟

 (این الان دغدغه و سوالمه واقعا! چرا همه فک می کنن یه چیزی گفتم که گفته باشم .. یا حس می کنن دارن شعر میخونن مثلا .. می بینن و میرن .. شما که قرار نیست منو جدی بگیرید اصلا چرا میاید؟!)

 

با ربط: یک کمی هم درس بخوانیم ..  ..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۸/۰۴
عین. کاف.

نظرات  (۷)

اینظوری که می نویـ .. ،
دلم تنـ ..
نویسنده:
یکی آب دماغ ما را جمع کند ..
کتون میگه: دلتنگ حساسیتتم :))
راس میگی ،
اصلا چرا میایم ؟! :دی
نویسنده:
بله دیگه..
مرسی از کمال توجه دوستان به موضوع .. : )
بغل گوشم
صدای محکم بالا کشیدن یه وری دماغ ، سپس عطسه ی نحیفی- آلرژی عاطفه -
زیر میز
صدای محکم ی در سو استفاده از شولوغی کلاس ! - سینوزیت حدیث -

( شرحی از پاییز در نیم کت ما )


× باید گفت ما مناسبترین دوستها بودیم :دی !
خدا بخواد با هم صاف و صوف هم ... ؛ ) !
نویسنده:
آره .. بودیم واقعا ..
مگه هرکی میاد تو وبت قراره توروجدی بگیره؟
به نظرم نود در صد موضوعاتی که اطرافم درحال گذره جدی نیست مگه نه؟؟
تو حرص نخور(......)
(..)

راستی سلام چمن خانوووم!
مم ..
آقا من تازه شروع کردم روانشناسی رو دقیقا نمیدونم!
ولی خب بیماریای روانی علائم و مشخصاتی دارن که میتونی ببینی داریشون یا نه
ولی مشورت و اینا خب خیلی چیز عادییه !
نویسنده:
به به خانوم روانشناس! یعنی تو هم دکتر میشی تهش؟
خب تو که الان خودت واردش شدی فهم اینو داری که مشاوره عادیه و اینا ..
اولا که تفهیم اطرافیان خ سخته .. بعدم خب آدم نمی تونه واسه هزار و یک مشکلی که براش پیش میاد و حس هم میکنه که جدی ان واقعا و حلشون نمیتونه بکنه تنهایی حتی با کمک آدمای اطرافش .. هی بره ساعتی 40 هزار تومن پول بده و برای جلسه ی بعد دوباره وقت بگیره .. ؟ مشکل اجتماعی و اساسیه ..
به نظرم شغل شما سخت تره واقعا .. ما حداقل با چیزایی سروکار داریم که دیدنی اند .. ولی کار شما به حرف های آدماست .. حرفی که من همیشه میگم هیچوقت دقیقا اون حسی نیست که طرف داره ..
خب فقط که حرفاشو قرار نیست ملاک قرار بدیم باید به واقعیت هاش هم برسیم از راهای مختلف. مثلا ممکنه تو حرفاش تناقض باشه .. یا مثلا تست میگیریم غیر مستقیم میفهمیم چشه .. اینا !
بعدم خب برو مشاوره ی دانشگاه ! ساعتی 15 تومن میگیره ! تازه میگن هرچه قدر داری بدی !
بعدم من نفهمیدم یعنی اطرافیان فک می کنن آدم روانیه اگه آدم بره پیش مشاور ؟!
.
بعدم دکتر خودتی ! من ازین لفظ بدم میاد !
نویسنده:
اِِ .. چرا بدت میاد ؟ خوبه که : )
اصلا مسئله این نیست .. خیلی از مشاورای بیرونم همین سیستم هرچقد داری بده اند .. مشاورای دانشگاه ما هم که فککنم کلا رایگانه ..
درک عموم جامعه به قضیه پایین که هست ..
ولی گاهی خودت هم به خودت شک می کنی که چرا انقد مشورت لازم شدی ..؟!
در کل روان آدما به نظرم خ پیچیده تر از اونه که به این راحتی بفهمید طرف دقیقا چشه ..
۰۱ تیر ۹۱ ، ۱۴:۳۸ دوست جدید
وبتو دوس دارم
با اجازت فک کنم موندگار بشم

دیدگاه شما

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی