چهارشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۱، ۱۲:۰۷ ق.ظ
لگدمال
حالا حالا ها خانه نمی روم .. تشت را پر از آب گرم می کنم .. پودر را دور تا دور توی آب می ریزم .. یک دو سه .. ده تیکه لباس می اندازم توی تشت .. چند بار می آیم چنگ بزنم٬ نمی شود .. دستهام کم می آورند .. به خودم که می آیم می بینم دارم لگدمال میکنم لباس ها را .. یک دو سه .. چرکشان خوب خوب در می آید اینطوری .. آها همینطوری خوب است .. محکم تر .. یک دو سه .. خوب خوب چرکشان درآمده .. خوب خوب .. انگار باور نمی کنی آن لباس های نه چندان کثیف ظاهری این همه چرک پس بدهند .. شاید هم فقط رنگ پس داده اند توهم زده ام .. نمی دانم
یا هر بار پا زدن انگار می شنوم :
چرک دلم .. چرک دلمّ چرا در نمی آید؟!
۹۱/۰۷/۲۶
اینقدر چرک پس بدهد باطنشان.