اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

نو شدن زمان می برد ..

اینجا ..

از آنجا شروع شد که من گفتم:
من اینجا -یعنی توی این فضای مجازی-
بیشتر خودم هستم ..
و شنیدم:
خب خودتان را عوض کنید،
خودی که به درد خدا نخورد، بی خود است ..
گفت خودش را می گوید اما ..
من را می گفت.
و از آن روز این قصه آغاز شده است
و این داستان ادامه دارد ..

دوشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۴۷ ب.ظ

بیا بیا

 

بیا یه روز دانشگامون .. بیا .. بیا غافلگیرم کن .. بیا من از دور ببینمت  بعد هی نگات کنم  با چشمای گرد شده م ..  بعد عینکم و وردارم  دوباره بذارم ..  (بعد تو داری با یه نیش باز نزدیک میشی هی ..)  بعد (..) ..

بعدترش بیای من به همه بگم آره این دوست منه ..

تو هم بگی که من چقد دوست خوبی بودم ..

بگی هستم  .. بیا .. د بیا دیگه ..

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۰/۰۹/۲۸
عین. کاف.

نظرات  (۲)

ینی میگی همچین دوستی هس ایا ؟!
نویسنده:
معلومه که هست ..
هست و .. نیست ..
غافلگیرى ى
ک بامید لمس ش
لحظه هاى پر از روزمره رو ، قورت میدیم !

شاید که آینده ..
: )

منتها تو با اون چشم و عینک نیش بازو تشخیص بدى عمق قضیه س ! ؛ )
نویسنده:
: )

دیدگاه شما

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی